یادداشت محمد صادق



آیا تا به حال این سوال مانند من برایتان ایجاد شده است که اتفاقاتی که در زندگی تجربه میکنیم مانند برخورد دیگران با ما، خبرهایی که میشنویم، اتفاقاتی که در حوزه مالی تجربه میکنیم، میزان عشق و رضایت از زندگیمان، عزت نفس و احساس های ما مانند احساس ارزشمندی، احساس عشق، احساس شور و شوق و انگیزه، و همچنین نتایج ملموس سلامتی، کسب و کار و چگونه ایجاد میشود؟ آیا تمامی اینها بر پایه عامل ناشناخته و غیر قابل سنجشی و سازوکاری به نام شانس» اتفاق می افتد؟ 

 

به نظر من هیچ چیز در زندگی ما تصادفی و شانسی نیست. ما هواپیماها، اتوموبیلها، موسیقی، یادگیری زبان و هر مهارتی را مبتنی بر شانس انجام نمیدهیم. ما با درک قاعده و قانون هر موضوعی و استفاده از آنها میتوانیم بارها و بارها یک نتیجه یکسان را ایجاد کنیم چون قوانینی بدون تغییر بر جهان حاکم است که میتوان با اعتماد و تکیه به آنها نتایج دلخواه را رقم زد.

 

مثلا ما با یادگیری شیوه ی پخت یک کیک، آن را میتوانیم بارها و بارها تکرار کنیم و همان کیک خوشمزه ای که دستور ساختش را داریم تحویل بگیریم.

در مثال دیگر یک بازیکن فوتبال با یادگیری مهارت هایی که از مربی اش فرامیگیرد و تمرین کردن آن میتواند بارها و بارها شوت های خوبی را بزند؛ یا دروازبان ها با تمریناتی که انجام میدهند خودشان را در مسابقه برای گرفتن انواع توئ ها آماده میکنند و این موضوع شانسی و اتفاقی و بر اثر قوانین اتفاق میفتد که اولین و مهمترین تمرین آنها مهارت کنترل ذهن هم برای اوضاع جسمانی و هم برای روان و احساس و شان هست.

 

شما هم میتوانید مثالها بزنید در مورد کارهایی که بشر انجام میدهد بدون اینکه نگران انجامش باشد مثلا پالایشگاه نفت هرگز نگران جواب ندادن عملیات تبدیل نفت به بنزین نیست چون قانون ثابت شیمیایی عناصر به پالایشگاه اجازه میدهد میلیاردها بار عملیات  تبدیل نفت به بنزین را انجام دهد و هر بار با درک بهتر قوانین مربوط به آن کیفیت و میزان تولید بالاتر میرود.

 

حال میخواهم این موضوع را وارد زندگی شخصی خودم کنم. چطور میتوانم در این جهان قانونمند، ایده هایی که به ذهنم میرسد را شانسی بدانم؟ میزان خلاقیت یا عزت نفسم را شانسی بدانم؟ میزان سلامتی ام را شانسی بدانم؟ یزان توانایی در کنترل ذهنم و احساس خوب داشتن و در یک کلام خوشبخت زندگی کردن را امری شانسی بپندارم؟ قطعا قوانینی هم در زندگی وجود دارد که میتوان با آنها چرخ زندگیمان روان تر بگردد و خوشبختی بیشتری را تجربه کنیم.

 

نمیخواهم خیلی موضوع را ریز کنم. به صورت کلی میخواهم بگویم هر کدام از ما هایی که روی کره زمین زندگی میکنیم (به صورت حداقل) جهانمان را با قانونی سر و سامان میدهیم که من به آن قانون مدار میگویم. هر کدام از ما انسان ها نسبت به موضوعات مختلف نگاه های مختلفی داریم. یعنی یک فرد غیرمذهبی مشروب مصرف میکند و احساس گناه ندارد، اما یک فرد که در یک خانواده مذهبی رشد کرده و باورهای مذهبی دارد اگر این کار را انجام دهد ماه ها عذاب وجدان خواهد گرفت به خاطر کاری که انجام داده است. این مثال نشان میدهد که نتیجه دو نوع دیدگاه، دو نتیجه کاملا متفاوت را ایجاد میکند.

 

از دیدگاه قانون مدار، هر کسی اتفاقات جهان خودش را بوسیله نوع نگاه و باورهایش بوجود می آورد بنابراین هر چقدر که ما بتوانیم باورها و نگاه هایی که به ما احساس خوبی میدهد و ما را رشد میدهد و انگیزه و امید و شور اشتیاق بیشتر در ما ایجاد میکند را در خودمان ایجاد کنیم به مرور زندگیمان عالی میشود زیرا هر چه بیشتر به روی زیبایی ها و موارد دلخواه و باورهایی که به ما قدرت میدهد تمرکز کنیم وارد مدارهای بهتری میشویم که اتفاقات و شرایط بهتری در آن وجود دارد. ایده های بهتری در امور متنوع سراغمان می آید، آدم های بهتر، سلامتی بیشتر، کسب و کار پر رونق تر، سعادت بیشتر، سلامتی بهتر و به همین ترتیب زندگیمان هر روز بهتر از دیروز میشود. وقتی شروع میکنیم هر روز تصاویر زیبا، ویدیوها آموزنده، کتابهایی که باورهایی به میهد که احساسمان را بهتر میکند را با این ایمان که من با افکارم و توجه ام و تحسین کردن زیبایی ها و خواندن مطالبی که به من احساس بهتری میدهد ذهنم را برنامه ریزی میکنم جهان لاجرم اتفاقات آدم ها و شرایطی هماهنگ با همین اصل و اساس را وارد زندگی ام میکند کار را شروع میکنیم و ادامه میدهیم نشانه هایش را به وضوح دیده و هر روز زندگیمان بهتر میشود. مثلا می آییم و تمرینات کتاب فوق العاده معجزه اثر راندا برن را انجام میدهیم و به این وسیله در طی 28 روز مغز خودمان را برای سپاسگزار بودن سیم کشی میکنیم و بعد میبینیم که چه نتایجی وارد زندگیمان شده با همین تمرینات کوتاه اما پیوسته. میخواهم در این وبلاگ باورهایی که از کتاب ها دریافت میکنم و به من احساس خوبی میدهد را با شما نیز اشتراک بگذارم زیرا این کار نه تنها زندگی خودم را بهتر میکند بلکه کمک میکند افرادی هم که مثل من عاشق بهتر کردن زندگی خودشان هستند از آن استفاده کنند.

 

کپی کردن از مطالب این وبلاگ شدیدا جایز است!


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


نوشتن و نگارش هنری است بسیار ظریف که هر فردی با هر استعدادی نیازمند فراگرفتن آن است تا بتواند مقصودش را ادا کند و آنچه در ذهن دارد را به راحتی بیان و منتقل کند. در نگارش تلاش میکنیم دیگران را در لذت آموخته های خود شریک کنیم. هنر نوشتن مانند هر هنر دیگه ای نیازمند تمرین و ممارست میباشد و هر فردی که لذت نوشتن را بداند هر رنجی را بر خود هموار میکند تا بتواند آن را تجربه کند. ابتدا اسلوب نگارش را فرامیگیریم تا دیگران بتوانند نوشته ی ما را به راحتی بخوانند و پی به مفهوم و معانی آن ببرند و با آن نوشته بتوانند ارتباط ذهنی برقرار کنند.

ادامه مطلب


ترجمه از یاسمن رضایی

 

چیزی که میخواهم برایتان بگویم داستان جدیدی نیست، اما حداثل برای این کتاب می ارزد که یکبار دیگر برای آخرین بار نقلش کنم. سال ۱۹۹۸ بود داشتم در یک برنامه زنده تلوزیونی به همراه منتقد فیلم مطرح شیکاگوسان تایمز، جین سیسکل، فیلمی دوست داشتنی به مردم معرفی میکردم. همه چیز طبق روال به خوبی پیش میرفت تا اینکه به انتهای بحث رسیدیم و سیسکل از من پرسید: بهم بگو، چه چیزی را به طور قطعی میدانی؟» خب این اولین بارم نبود که در برنامه تلوزیونی با چالش رو به رو میشدم. در طی سالها هزاران هزار بار پرسش و پاسخ را تجربه کرده بودم و معمولا اینطور نمیشد که نتوانم برای صحبت کلمات مناسب پیدا کنم، اما این مرد با سوالش کاری کرد که خشکم زده بود. با اینکه میدانستم این مرد به دنبال چیز بزرگ تر، عمیق تر و پیچیده تر است، خودم را ازز تک و تا نینداختم و با لکنت گفتم: ممممم  درباره ی فیلم دیگر؟» با این کار سعی داشتم کمی برای خودم وقت بخرم تا بتوانم جواب مناسبتری پیدا کنم. گفت نخیر! تو میدانی منظورم چیست!» پرسید درباره خودت، زندگی، کلا همه چیز و هر چیز از چه چیزی مطمئن هستی؟»  کمی منمن کردم و گفتم: جین باید وقت بیشتری داشته باشم تا بتوانم به این سوال جواب بدهم» پس از گذشت ۱۶ سال و زمان زیادی که برای پیدا کردن جوب این سوال صرف کرده ام، هنوز سوالی که در آخر هر روز در ذهنم باقی میماند این است که واقعا چه چیزی را با اطمینان میدانم؟»


نوشتن یا هنر نویسندگی هم اغلب مانند بسیاری از رشته های هنری و صنعتی دیگر نیاز به ممارست و تمرین دارد. هیچ نقاش، نویسنده و یا فوتبالیستی تنها فقط با خواندن کتاب هایی که درباره این رشته ها نوشته شده است متخصص و صاحب نظر ماهری نشده است کار نوشتن و قلم فرسایی نیز این چنین است تنها با مطالعه کتب اصول نگارش» و آداب و فنون نویسندگی» فرصت نویسنده شدن برای شخص فراهم نمیشود. از این رو باید تا آنجا که امکان دارد درست و مرتب بنویسید و با نقد دیگران نگاه علمی داشته باشید نه دیدگاهی احساسی.

ادامه مطلب


یکسال پیش همه زندگیم از هم فروپاشید. سخت کار میکردم. پدرم در همان ایام به طور ناگهانی فوت کرد و رابطه روحی عاطفی ام با همکاران و عزیزانم آشفته و پریشان شد. در آن موقع نمیتوانستم به خوبی درک کنم که والاترین نعمت زندگیم از لا به لای بزرگترین لحظات یاس و ناامیدی به سوی من خواهد آمد. تنها ذره از یک راز بزرگ به من هدیه شده بود، راز زندگی. این اندک بصریت را از کتابی به قدمت یک صد سال که دخترم هیلی به من داده بود دریافتم.

ادامه مطلب


هر فرد مشهور و موفق به اندازه ای به شهرت و موفقیت دست میابد که از توانایی هایش در یک مسیر مشخص بهره برداری کند. شما میتوانید کیفیت کلی زندگیتان را به طور چشمگیری بسیار سریع تر از آنچه تصور میکنید بهبود ببخشید. همه ی آنچه به آن نیازمندید عبارت است از: میل به تغییر، تصمیم به عمل، انضباط در عمل، عزم راسخ و پایداری تا زمانی که به نتیجه دست یابید.

ادامه مطلب


برداشت از کتاب با اطمینان میدانم که .» ترجمه از یاسمن رضایی

چیزی که میخواهم برایتان بگویم داستان جدیدی نیست، اما حداقل برای این کتاب می ارزد که یکبار دیگر برای آخرین بار نقلش کنم. سال ۱۹۹۸ بود داشتم در یک برنامه زنده تلوزیونی به همراه منتقد فیلم مطرح شیکاگوسان تایمز، جین سیسکل، فیلمی دوست داشتنی به مردم معرفی میکردم. همه چیز طبق روال به خوبی پیش میرفت تا اینکه به انتهای بحث رسیدیم و سیسکل از من پرسید: بهم بگو، چه چیزی را به طور قطعی میدانی؟» خب این اولین بارم نبود که در برنامه تلوزیونی با چالش رو به رو میشدم.

ادامه مطلب


نوشتن و نگارش هنری است بسیار ظریف که هر فردی با هر استعدادی نیازمند فراگرفتن آن است تا بتواند مقصودش را ادا کند و آنچه در ذهن دارد را به راحتی بیان و منتقل کند. در نگارش تلاش میکنیم دیگران را در لذت آموخته های خود شریک کنیم. هنر نوشتن مانند هر هنر دیگه ای نیازمند تمرین و ممارست میباشد و هر فردی که لذت نوشتن را بداند هر رنجی را بر خود هموار میکند تا بتواند آن را تجربه کند. ابتدا اسلوب نگارش را فرامیگیریم تا دیگران بتوانند نوشته ی ما را به راحتی بخوانند و پی به مفهوم و معانی آن ببرند و با آن نوشته بتوانند ارتباط ذهنی برقرار کنند.

ادامه مطلب


امروز احساس تنگی نفس داشتم. کارهای مختلف و متعددی انجام دادم تا این تنگی نفس را برطرف کنم. در مسیر درمان فهمیدم که من به دلیل استرس و اضطراب و سرد شدن بدنم هست که این اتفاق برایم رخ داده. من به قوانین جهان اعتماد کردم و شروع کردم به در صلح قرار گرفتن با خودم و با خانواده ام. این تجربه من است. به قوانین جهان اعتماد کنید. با خودتان و دیگران به صلح برسید. با اعتقادات پدران و مادران و خانواده و جامعه به صلح برسید. با اعتقاداتی که با آن بزرگ شده اید و به شما آرامش و احساس خوبی میدهد به صلح برسید، در این صورت جهان روی نیکوش رو بهتون نشان میدهد. من امروز دریافتم که تنها راه در صلح قرار گرفتن با خودم و جهان اینه که سعی کنم با اعتقادات دیگران به صلح برسم. با اعتقاداتی که با اون بزرگ شدم به صلح برسم. نماز بخونم، ورزش کنم. به جهان اعتماد کنم که همواره من رو به مسیر درست هدایت میکنه. این کار الان منجر شده حالم بهتر باشه. همین حال بهتر یعنی نتیجه اصلی. من مطمئم با به صلح ادامه دادن و تمرکز کردن روی زیبایی های زندگی میتونم زندگی بهتری رو تجربه کنم. خواستم این رو با شما هم به اشتراک بگذارم. در آینده مطالب بیشتری در مورد این موضوع خواهم نوشت که کمک بهم کرده زندگی بهتری داشته باشم. من ما یعنی اصل وجودی ما عاشق صلح هست. به همین دلیله که وقتی با خودت هماهنگ میشی احساس بهتری پیدا میکنی و ایده ها و  راهکارهای عالی بهت گفته میشه. این برای من اتفاق افتاد. تا مطلب بعدی خدانگهدار همه شما عزیزان باشه. الحمد الله رب العالمین.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها